̳

وبلاگ روز هفتم

... ایدز گرفتم !!

بهزاد بلور 1/12/2006, 12:59 PM

من کلمه " نکنه " رو از تیتر حذف کردم که بیشتر جلب توجه کنه و در عین حال ،
هر بار به یکی می گم " هلو hello" این جمله تو دو نقطه بدنم زنگ می زنه !
یکیش تو گوشمه!!!
HIV1.jpg
عکس واکسن ایدز بهزاد. ربط این عکس به موضوع اینه که دخترا رو می پرونه و احتمال ایدزو کم می کنه. بنابراین یه جور واکسنه
( عکس و بچه های ترنتیس تو هلند گرفتن).

ترس ایدز گرفتن توو لندن چیزیه که 20 ساله باهاش کلنجار میرم.
یادمه دهه 80 (یعنی 60 خودمون)، که یه دفعه حرف از ایدز پیش اومد و همه جا اسم فامیل ایدز به عزرائیل اضافه شد،من تازه اول شیطنتهام بود.
اولین روابط جنسیم دیگه شروع شده بود و یه دوست دختر هم داشتم.و این خبر ترمز محکمی بود تو راه دنیای جدید رابطه .

خبرهای ترسناک

بیست سال پیش این بیماری ایدز هنوز ناشناخته بود و دکترا فکر می کردن که از این راههای بیرونی هم می شه مرض گرفت.
توو لندن بحدی ایدز وحشت ایجاد کرده بود که روزنامه ها و تلویزیون هم شروع کردن جفنگ نویسی.
مثلا " دختر باکره ای از نشستن روی توالت، ایدز گرفت" ، " خراش انگشت باعث ایدز شد"
" مواظب توالتها باشین"!!!
اونموقع من جون بودم و خام، این تیترهای مسخره روزنامه های بی محتوا رو باور می کردم.
تلویزیون انگلیس هم دائما خبرها ی وحشتناک پخش می کرد ، جوری شده بود که بیرون که می رفتیم با دستمال درو باز می کردیم.
الان ثابت شده که ایدز از راه خون واگیر داره و بیرون از بدن فوری از بین می ره.
بنابراین فراوردهای مایع بدن که از خون اومده و به خون راه پیدا می کنه، مثبتمون می کنه!

اسم همه ایدزه

اون سالهای تب ایدز، برای اینکه مردم مواظب باشن، بی ملاحظه وحشت تو لندن مردم انداختن.
جوری شد که هیچکس به هیچکس اعتماد نداشت.
این ترس شدیدا رو روابط خصوصی تاثیر گذاشت.
اصلا اون رابطه های صمیمی و عاشقانه که پیش از ترس ایدز بود، ( اواسط دهه 60 خودمون و دهه 80 اینا) دیگه وجود نداشت.
خیابونا و مکانهای عمومی سوت و کورشده بود. دیسکوها خلوت شد و...

حالا خنده دار تر اینکه همه رو تشویق می کردن که برن آزمایش ایدز بدن ،
بعدش هرکی می گفت: رفتم دادم !

اطرافیان می گفتن: پس حتما یه کارائی کرده که رفته آزمایش!
حتی شرکتهای بیمه اگه می فهمیدن که آزمایش دادی ، بیمه تو لغو می کردن! بیمه ای که بواسطه اش می تونستی وام بگیری و خونه بخری یا کاسبی باز کنی.
خیلی ضایع بو.د. هر روز منتظر یه خبر عجیب دیگه تو روزنامه و اخبار بودیم ، که ثابت کنه همه مون ایدز داریم.

اولین آزمایشم

بالاخره جو منو گرفت و رفتم آزمایش بدم، اونموقع فکر کنم 23 سالم بود، اولا یه هفته ای طول کشید که به خودم جرات بدم برم کلینک آزمایش خون، بعد تو سرم جنگ کردم که اگه داشته باشم چیکار کنم!

رفتم بیمارستان بیماری های مقاربتی ! خیلی ها آمده بودن! آزمایش رو دادم و دو روز بعد زنگ زدن که بیا جواب اومده....

بخدا تو راه نزدیک بود از ترس بیهوش بشم. حالت استفراغ داشتم و مطمئن بودم که یه جوری ایدز گرفتم.
نشستم پشت میز و خانمه پرونده رو باز کرد ، چشمم داشت سیاهی می رفت.
خانمه رو با عبای سیاه کلاه دار و یه داس بزرگ می دیدم، صدای سوسک می شنیدم مطمئن بودم که می گه گرفتی و تا دو روز دیگه موهات می ریزه و تنت لک می شه و مثه چوب شور ، ریقو و بدبخت می شی و آبروی خونواده می ره و تمام دوستات تردت می کنن ، که گفت :
خوشبختانه نداری!

از اون روز تا حالا فکر کنم 19 سال می گزره و هر وفت با کسی دوست می شم و
می رسم دم حجله ...( این اتفاق سالی یه بارم نمی افته )
یاد اون لحظه می افتم و می گم: اه کاندوم که ندارم!
رابطه رو در نطفه خفه می کنم و می رم ، طرف هم از خدا خواسته می گه نزدیک بود با این مرتیکه لندهور جفت گیری بی جا کنم.

کاندوما

مسلما خیلی هامون وقتی دم حجله می رسیم می گیم بی خیالش دیگه ، ولی فکر ترس فردا رو بکنین و اینکه یه کم بی حسی می ارزه به قطع شدن مسیر زندگی و رفتن تو یه دنیای ترسناک زندگی مخفی.
بعد فکر کنین عاشق یه کسی می شین و یه دفعه اینو چیکار می کنین چطوری بهش می گین،
اون چی خواهد گفت؟

خبر خوب

از تجربه شخصی بگم:
اگه بتدریج از کاندوم استفاده کنین، بخدا بتدریج اینقدر بهش عادت می کنین که انگار اصلا نیست.
به پسرا تجویز می کنم که باهاش تمرین کنن تا ازش نترسن و بهش زودتر عادت کنن.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اظارنظراارسال اظهار نظر

  • 1.
  • 4/12/2006, 02:11 PM,
  • :

دروووووووووووووود بهزاد جدی زنگ زدی؟ من خودم رو می کشم.

بهزاد: بله زنگ زدیم. چندین بار.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 2.
  • 2/12/2006, 03:43 PM,
  • :

درووووووووووووووووووووووووووووووووووود
بهزادی سلام !
یه سوال داشتم !
چه جوری می شه از طریق اینترنت با شما ارتباط مستقیم برقرار کرد . یعنی همزمان ..... چه جوری بگم مثلا با شما چت کرد ؟
بهزادی نخند به من .
خیلی دوست دارم با شما حرف بزنم . تو رو خدا بگو چطوری میشه ؟
من آیدیم رو برای شما نوشتم .
( بهزادی این کامنت رو کامل نزار تو وبلاگ . بعضی ها جنبه ندارن مسخره مون می کنن . )
بهزاد جونم جواب من یادت نره .
خیلی دوست دارم ( آی لاو یو )
به امید روزی که بتونم باهات ( حتی شده یه کوچولو ) صحبت کنم .
جواب من یادت نره .
" مواظب خودت باش "
" همراه همیشگی صدای تو سوگند "

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 3.
  • 2/12/2006, 09:17 AM,
  • نادر :

راستی فکر نکن من یادم میره .گفتم اگه زنگ نزنی بلایی سرت می یارم که از ایدز هم بد تر باشه .اصلا تو لیاقت این همه داف خوشگل رو یه جا نداری .پس چرا
می گی sms بزنید ما زنگ می زنیم. اخه زاخ 44 ساله مگه ما پول مفت داریم؟؟؟؟؟؟؟/

بهزاد: در برنامه شب هفتم ، چهار بار به شماره زنگ زدیم و خبری نشد.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 4.
  • 2/12/2006, 09:12 AM,
  • نادر :

اقا بهزاد این سایتی که اخر دادی که همین وبلاگ خودته منظورت شب گپه؟

بهزاد: نه دیگه وبلاگ توش چاپ شده با اضافات بالای 18 سال. شب گپ نه ! اون یکی !

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 5.
  • 2/12/2006, 08:52 AM,
  • نادر :

دروووووووووووووووووووووود بهزاد خیلی حال کردم. نکته ی اخلاقی این که کاندوم رو ذخیزه کنید چون از نون شب واجب تره.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 6.
  • 2/12/2006, 08:01 AM,
  • گيسو :

اتفاقا داشتم تو خبرا مي خوندم كه تو جهان در هر يك دقيقه شيش نفر به اين بيماري مبتلا ميشن كه اكثرا بين سنين 15 تا 25 سالن!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 7.
  • 1/12/2006, 07:29 PM,
  • ندااااا :

البته بلا که دوره انشالله ولی ما از این شانسا نداریم که حلوا بخوریم. هر هر ه.
(((( دوستت دارم هوارتا))))

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 8.
  • 1/12/2006, 07:27 PM,
  • ندااااا :

حالا تو خوبه ایدز گرفتی بابای من ماکسیما گرفته؟
(اخرش مردنه حالا چه ایدز چه...)

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 9.
  • 1/12/2006, 05:47 PM,
  • طناز :

آموزنده بود بذار باشه اینجا.... D:

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 10.
  • 1/12/2006, 03:23 PM,
  • علی :

اول دسامبر روز جهانی ایدز یه جورایی واسه من خاطره انگیزه !پنج ساله پیش یه همچین روزی وقتی 16 سالم بود اولین بار رفتم رادیو و برنامه اجرا کردم .

اما در مورد ایدز : تا اونجایی که من فهمیدم در ایران ، کسی به فکر انتقال ایدز از راه سکس نیست !

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 11.
  • 1/12/2006, 03:22 PM,
  • :

درووووود

باحال بود مطلب و به موقع (^_*)
بهزاد تو عکس داری آش میخوری ؟
یه نکته دیگه هم اینکه دیشب چرا زیگ زاگ چاپ نشد ؟ (؟_؟)

منتظر برنامه امشب هستیم داش بزی
(^_^)

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)

ارسال اظهار نظر

نام و نشانی ايميل ضروری است

اظهارنظرها پس از تاييد شدن توسط نويسنده وبلاگ در صفحه درج خواهد شد. اظهار نظرها ممکن است ويرايش شود.

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
نشانی ايميل شما تنها در اختيار بی بی سی است. ممکن است در مورد مطالبی که در اين ايميل مطرح شده، با شما تماس بگيريم. برای کسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه، سياست بی بی سی درباره اطلاعات شخصی افراد را بخوانيد

بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست