فقط به خاطر شما...
13/12/2006, 05:51 PM
گفتم شاید دونستن بعضی از اتفاقاتی که پشت صحنه می افته براتون جالب باشه. بذارین از کلیات شروع کنم، اینجا که می دونین، شبانه روز بازه. یعنی ما اگه از شش صبح امروز تا شش صبح فردا هم اینجا باشیم کسی ما رو نمی ندازه بیرون و مهمتر از همه اینکه کار هم تموم نمی شه.
همینجوری از درو دیوار کار تولید میشه...
این مقدمه رو براتون گفتم تا بدونین من و نازنین که صبح جمع انقدر سر حال و با صدای صاف و بشاش براتون برنامه اجرا می کنیم. سیستم خواب و خوراکمون چخوریه. اگه شما هم خواستین مثل ما سر حال باشین از این دستور العمل استفاده کنین (شما بخوانید: "استفاده نکنید")...
تیتروار برنامه هفتگی مونو براتون می گم:
دوشنب سه شنب نسبتا معقوله، ده صبح میایم و معمولا اگه همه چیز خوب پیش بره سعی می کنیم هفت شب خودمونو با لگد از اینجا بیرون کنیم. ( البته اگر قرار مصاحبه ای با کسی که در لس آنجلس زندگی می کنه نداشته باشیم چون اونا هشت ساعت از ما عقب ترند و تازه هشت صبحشون می شه چهار بعد از ظهر ما و قطعا نمی خوان سر صبح تا چشم باز کردن با ما صحبت کنن!)
این از دوشنب سه شنب که معمولا سعی می کنیم با آمریکا مصاحبه نکنیم... ولی چارشنب و مخصوصا پنج شنب که دیگه از صبح که از خونه میایم بیرون به در خونمون اون قفلی رو می زنیم که وقتی می ریم تعطیلات می زنیم... یعنی برگشتمون با کرام الکاتبینه...
پنج شنب ها معمولا دوازده و نیم شب دیگه کارمون تموم میشه. بد نیست بدونین یکی از چیزایی که ساعتهای آخر روز پنج شنب کلی وقتمونو می گیره همون معرفی ساده قسمتهای مختلف برنامست که احتمالا شما خیلی جدیش نمی گیرین (بهتره از این به بعد بیشتر بهش توجه کنید...) مخصوصا چون آخر شب هم هست، فایلهای کامپیوترمون هم سنگین می شه و کامپیوتر ها هم تا می تونن هنگ می کنن، البته دو هفته پیش کم هنگ کردن، فقط هفت بار!
با این اوصاف وبا توجه به اینکه برنامه باید جمع ساعت نه و نیم صبح به وقت لندن هوا بره (یعنی ما باید هشت و نیم صبح اینجا باشیم)، به نظر شما صرف می کنه ما دیگه بریم خونه؟
اوضاع خورد و خوراکمون هم به همین خوبیه ولی اونو یه وقت دیگه براتون تعریف می کنم. آخه امشب چهار شنب است و من می خوام سعی کنم به آخرین قطار برسم...
| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست
اظارنظراارسال اظهار نظر
اینوحنما بخون
مریم جان خیلی برنامه هفتگی توپی داری
چقدر گفتن از ایران نرو گوش نکردی که نکردی اگه ایران بودی برنامه روزانت این بودتوحه داشتی روزانه
صبح ساعت 10:00 الی 11:0 از خواب بیدار میشودی یه صبحانه مختصر (کله پاچه ای یا مثل ما شیرازی ها یک آش سبزی توپ با لیمو سبز ) میخوردی بعد می نشستی پای ماهواره(شبکه ی طپش، پی ام سی ،یا شبکه ای شبخیز دعوای شبخیز با خانم پاکروان خیلی خنده دارهاین شبخیز با همه دعوا میکنه ) تا ساعت 2 الی 3 بعدازظهر بعد ناهار تو میخوردی میرفت یه چرت بعد از ناهار میزدی تا ساعت 5 بعدازظهر بعد که بیدار شدی یا بازم ماهواره نگاه میکنی یا اگه دلت نخواست میری یه تیپ باهاله پسر کش میزنی با دوستات الکی میری داخل خیابون لباسی، کفشی و... جدید اومده باشه بخرید یااا از هم مهمتر پسرها رو اذیت کنید تا ساعت حدوداً 9:30 شب
بعد میاد خونه اگه لباسی یا کفش جدید خریده باشید میپوشید یه خورده قربون صدقه خودتون میروید
بعد میروید واسه صرفه شام مامان بهت میگه بیا شام شما میگید من رژیم دارم با اسرار مامان شام (هات داگ یا پیتزا)هم میخورید باز مینشینید پای ماهواره (دعوای شبخیز با یک شبکه دار دیگه یا ادامه دعوای روز قبل با پاکروان) تا ساعت 12 الی 1 شب بعد مسواک میزنی البته واسه اینکه دندان هاتون سفید بشه
بعد شب خیر تا صبح بعد
با روز از نوع روزی از نوع
حال اینو که گفتم فکر نکنی داخل ایران اینجوری هست نه(از این بد تره)
من فرزاد 19 از شیراز
راستی یه سر م به وبلاگ من بزنید خوشحال میشم(البنه نظر یادتون نره)
من خیلی خوشحال
راستی صدای خیلی قشنگی داری هم شما هم نازنین
میشم منتظر جوابت هستم مریم جان
در مورد اين نظر شکايت کنيد
مریم سلام
من چهارده سال شنونده ی روز هفتم بودم و روز هفتم و سبک کاریش من رو تشویق کرد که برنامه ساز رادیو بشم ! ولی :
تا اونجایی که من یادمه روز هفتم تویه چهاردهع سال گذشه خیلی رنگی بود . یادمون باشه یه برنامه تفریحی باید رنگیه رنگی باشه یعنی نشه از صداهاش تو بخش اخبار استفاده کرد که خیلی خشکه !
ولی روز هفتم تازه بالغ که الان مریم جان شما و نازنین ( که خودش از قدیمی های روز هفتمه )دارین بزرگکش می کنید دسته کمی از اخبار نداره . نمی دونمم چرا
در مورد اين نظر شکايت کنيد
خذا وكيلي خيلي شبيه بهزادي البته خدا كنه شباهت باشه نه تقليد.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
جالب بود. خسته نباشید و از برنامه هاتون ممنون
در مورد اين نظر شکايت کنيد
آخیش بالاخره یکی بجر بهزاد اومد تو این وبلاگ نوشت. (البته محمود هم می نویسه ولی فکر کنم بیشتر برای خالی نبودن عریضه باشه)
کاشکی یکی به بهزاد بگه که یاد بگیره که می شه هم صمیمی نوشت و هم خیلی بی مزه نبود.
در ضمن بهش بگین خیلی لازم نیست که اینقدر زیر آب این وبلاگ رو تو وبلاگ جدیدش بزنه و هی بخوادخواننده هاشو از اینور به اونور بکشونه. چون مشک آن است که خود ببوید.
آدم گنده که اینقد خودشو سبک نمیکنه واسه چارتا مشتری نمکدونو بشکونه.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
Ohhh Im the same as you just Im student!, I sleep 4 hours a day and sometimes Im awake for 2 days non stop!, but unfortunetly they kick us out from uni at 8:15pm
در مورد اين نظر شکايت کنيد
هه هه هه!!!! خنده دار بود!!!
راسی میشه از این به بعد تقلید نکنید اونم از بهزاد خان!!!
نوشته هاتون... اجرای برنامه هاتون بوی بهزاد رو میده!!!!
یکم خودتون باشید... البته یکم سخته!!!!
در مورد اين نظر شکايت کنيد